فاطمیه از نگاه اهل سنت
مدتی است به واسطهی سفرم به کرمانشاه [در ایام محرم]، با مردم اهل سنت همصحبت میشوم، کمی که رابطهی مان عادی شد از چند نفرشان پرسیدم از ماجرای سقیفه چه میدانید؟...
پاسخشان برایم خیلی جالب بود، که در ادامه بصورت خلاصه نقل میکنم:
"بعد از وفات رسول خدا علی و عدهای از بستگان رسول خدا اقدام به تدفین او نمودند، برخی از صحابی رسول خدا وقتی دیدند اینگونه تعلل شده برای اینکه در اسلام فتنهای اتفاق نیافتد حاکم انتخاب کردند، علی از اینکه فرد دیگری خلیفه شد اظهار ناراحتی کرد و با عدهای به دور فاطمه جمع شدند تا مشورت کنند، فاطمه به آنها مشورت داد که بیعت نکنند، خبر به عمر رسید و نزد فاطمه آمد و گفت: کسی پس از پیامبر محبوبتر از شما نزد من نیست ولی اگر یکبار دیگر اینها در خانه تو جمع شوند خانه را بر سر ایشان آتش میزنم؛
فاطمه ماجرا را به آنها گفت و آنها رفتند بیعت کردند و از ابوبکر پوزش خواستند و اذعان به حقانیت خلافت ابوبکر نمودند."
پس از این اتفاق پرسیدم مطمئنی داستان اینجوریه؟! گفت آره؛ گفتم ولی اینجوری نیستا! کمی آواژور و این چیزا گذاشتی کلک. خندید و ادامه ندادم. [مردم عادی بودند دوست نداشتم همون اول جوری برخورد کنم که بترسند و الفرار].
از چند نفر دیگه هم پرسیدم دیدم تقریباً همینطوری تعریف کردند.
ماجرا گذشت تا اینکه در قم یک تاجیکستانی را دیدم، اهل سنت بود و با اتفاقات جالبی شیعه شد، از او این ماجرا را پرسیدم گفت: "علمای ما از ماجرای عمر و فاطمه چیزی نمیگویند، چون میدانند اگر مردم واقعیت را بدانند شیعه میشوند". [6بهمن96 این مکالمه انجام شد]
گذشت و گذشت تا اینکه امشب رسیدم به یک سایت اهل سنت و دیدم ای بابا اینجا هم عیناً همون ماجرای آواژو گذاشته شده [سانسور شده] نقل شده و اتفاقات وسط رو حذف کرده و نهایتا نتیجه گرفت: "دیدی چیزی نشده بود"!!!!
جمعبندی: اهل سنت از اصل ماجرا خبر ندارند، اگر با مدرک و سند بهشون بگیم که ماجرا چیه عمراً به کسی که به دختر پیامبر اینطور بی حرمتی کرد بگن "رضیالله عنه".
نکتهی آخر: با فحش و بد و بیراه به اعتقادات مردم، مشکلی حل نمیشه، علمی حرف بزنیم ولی در سطح مخاطبمون.
موافقید؟