پاسخ به کلیپ 45 زئوس+فایل صوتی
سلام؛ ضمن تشکر از شما دوست خوبم که در کنار شنیدن سوال، دنبال جواب هم میگردی، قبل از هرچیزی بگم ، چون هدفم قانع کردن شما نیست شما میتونید با خیال راحت از متن لذت ببرید، نکته بعدی اینکه زئوسجان متشکرم که سوالات مختلف رو برای مخاطبین ایجاد میکنند انصافاً این کار هنر میخواد، نکتهی آخر: اگر دیدید قابل اعتماد هستم سوالات خودتون رو [حتی سوالات ممنوعه (البته در خصوصی)] مطرح کنید...
حجم فایل: 2.15 MB
زمان: 23:30
تاریخ ضبط: 12شهریور1396
محتوای این کلیپ سه بخش هست که خیلی خلاصه جواب میدم؛
زئوس: زندگی حضرت علی با اغراق گفته شده،
بعد تصویر کندن درِ خیبر رو نشون میده
سوال من اینه: چرا چیزی رو که درک نمیکنیم بگیم نیست!؟
اگر یک حرفی رو مطرح میکنند و دلیل براش میارن اگر ما نمیتونیم درک کنیم به دلیلی که آوردن بپردازیم... نه اینکه کلا همون اول بگیم : نه تو دروغ میگی، اغراق میکنی.
این رفتار کمی دور از رفتار آدم حقیقتجو هست. [قضاوت با شما]
اما جواب به این حرف زئوس: کافیه یک کوچولو سرچ کنید تا کلی کلیپ از مرتاض و ... پیدا کنید، وقتی یک مرتاض میتونه قطار رو با چشماش قفل کنه، چرا ما کندن یک درِ سنگین رو بگیم اغراق؟!
مرتاض اصلا به قطار دست هم نمیزنه این بنده خدا که دستشم بکار گرفت...
زئوس: حضرت علی ظاهرا شجاع، قدرتمند، خشن و بیسیاست بود؛ در مورد خشن بودن او همین بس که در جنگ بنی قریضه صدها نفر از اسیران را گردن زده...
ان شاء الله در مورد بنیقریظه اولین فرصت مطلب جداگانهای مینویسم ولی خلاصهاش این هست که:
فاصله جزئیات خبر با اتفاق حدود 700 سال هست(!): اولین کسی که به ریز ماجرا پرداخته [محمد بن اسحاق بن یسار] حدود 700سال با خود ماجرا فاصلهی تاریخی داشته، یعنی منبع جزئیاتی که از ماجرای بنیقریظه گفته میشه مربوطه به حدود700 سال بعد از اون اتفاق هست. خود این شخص هم آدم درست درمونی نیست، از خانوادهای مسیحی که اسیر شده بودند، اهل دروغ هم بوده، اهل مغازله (دختر بازی) هم بوده و ...
حکم و شخص قاضی مطابق انتخاب مجرم بود؛ اما اگر همهی اینها رو ندیده بگیریم؛ حکمی که داده شد مطابق آئین خودشون بود، اسلام یکی از برنامههاش اینه که آئین هرکسی رو برای مردمش درست میدونه، مثلا اگر دختر و پسر مسیحی باهم ازدواج کردند اسلام اینها رو زن و شوهر میدونه، نمیگه چون مطابق اسلام نبود شما زناکارید و کلی از این مثالها هست. اما همونطور که گفتم حکم صادر شده توسط کسی که یهودیها به عنوان قاضی انتخاب کردند، حکمی بود که در کتاب خودشون یعنی تورات اومده. [سفر تثنیه، باب بیستم آیه ده تا شانزده]؛ کجا دیدید قاضی رو هم مجرم انتخاب کنه، حکم هم مطابق قانونی بدند که مجرم قبول داره (!)؛
روی تصویر کلیک کنید تا بتونید مطالعه کنید
زئوس: در بی سیاستی او همین بس که در دوران پنج سال حکومت خود دائما در جنگ بود؛ آن هم جنگ با مسلمانان، جنگ با صحابه پیامبر، همسر پیامبر، آخر هم به دست مسلمونها کشته شد؛ هیچ کاری نکرد، درحالیکه خلفای قبل از او لاأقل یک کاری کرده بودند از جمعآوری قرآن تا یکی کردن قرآن و فتوحات مختلف.
سوال از زئوس: جنگ نداشتن نشانه سیاست مدار بودن هست؟ حتی اگر با کلاه برداری و ... باشه؟ آخه امکان نداره حاکمی بخواد حکومت کنه وعدهای باهاش مخالفت نداشته باشند؛ اگر حاکم عادل باشه، تودهی مردم خوشحال میشن ولی منفعتطلبها ناراحت، حالا تصور کن این منفعتطلبها اهل نیرنگ و خدعه هم باشند، حق رو چپه میکنند و مردم رو میندازن به جون اون حاکم عادل؛ مثلا از عناوین: همسر پیامبر، صحابه پیامبر و ... استفاده میکنند در صورتیکه این عناوین هیچکدوم شخصیت دهنده نیست؛ تازه اصلا همسر که خوبه ممکنه فرزند پیامبر باشه ولی آدم ناجوری باشه، تاریخ که نشون داده، آسیه زن فرعون بوده ولی جزء فرعونیان نبود، همسر لوط زن پیامبر بوده ولی خطا داشت....
ولی اگر حاکم عادل نباشه، باز هم عدهای هستند که بخاطر ناعدالتی ناراحت بشن، حالا تصور کن این عدالتخواهها اهل روشنگری هم باشند، طوری غبار باطل رو کنار میزنند که مردم همه حقطلب میشن و به جون حاکم میاُفتند...
گاهی هم حاکم یک آدم دورو هست، یعنی هم منفعتطلبها رو داره و هم مردم مظلوم و این سیاست نیست، چون نمیشه هم منفعت یک عده رو داشت و هم منفعت همه رو، مگر اینکه اون یک عده به حق خودشون قانع باشند...
پس در دو صورت اول مخالفت هست ولی گاهی این اعتراضها بالا میگیره و جنگ میشه. در نتیجه اگر در حکومت یک نفر جنگ باشه نشان از بی سیاستیش نیست همونطور که اگر جنگ نباشه نشان از سیاستمداریش نیست.
اما در مورد خدمات؛ توی کلیپ در مورد خدمات خلفا هم بیانصافی شده، توضیحش بماند ولی بعضی از خدمات امام علی علیهالسلام که در کلیپ منکرش شدند: [قبل از خلافت:] 1.جمع آوری قرآن؛ 2 راهنمای خلفا خصوصاً در احکام قضاوت؛ [بعد از خلافت:] 3 پاسخ به سؤالات علمای اهل کتاب؛ 4 فعالیت های اقتصادی؛ 5 شکست نظام طبقاتی؛ 6 نشر معارف و تبلیغ اسلام صحیح؛ 7 نفی حجیت سیره خلفا و ... . [توضیح بیشتر و مستند]
اما اینکه در زئوس گفتند توسط مسلمانها کشته شد؛ باید ببینیم مسلمان تعریفش چی هست؟ مثلاْ شما به هر چیزی که 4تا چرخ و یک فرمون داشته باشه میگید ماشین؟
یا هر مایع بی رنگ و بی بو رو میگید آب؟!
مسلمان هم نشونه داره، که توی قرآن و حدیث گفته شده : مثلا در سورههای سوره مومنون و سوره فرقان، سوره لقمان نشونههای مختلفی گفته شده مثل: مهربانی، احترام به دیگران، اخلاقمداری، سرسختی در مقابل دشمن و رحْم داشتن نسبت به غیر دشمنان (اگرچه مسلمان نباشند) ، پذیرش کامل قرآن [نه پذیرش اونچیزی از قرآن که دلم میخواد] و کلی نشونههای دیگه...
عقیل؛ باید توجه داشته باشیم ایشون از برادرشون امام علی علیهالسلام بزرگتر بودند، نابینائیشون هم مادرذاتی نبود و در نهایت اینکه تقاضای ایشون از برادرشون چندین مرتبه اتفاق افتاد نه یک مرتبه؛ مثلا یکبار رفت مسجد و امام حسن ایشون رو بردند پیش پدر، یگبار هم دست بچهاش رو گرفت و رفت خونهی برادر، یکبار هم از حجاز تنهایی آمدن منزل برادر و دفعات بسیار دیگه...
ماجرای دیدارها و تقاضاهای عقیل از برادرش خیلی مفصل و جالبه، ولی بصورت خلاصه این هست که یک مرتبه فقط ماجرای آهن گداخته اتفاق افتاد اونم به دست عقیل نداد، نزددیک دستش برد و عقیل گرمای اون رو حس کرد و شروع کرد به داد و بیداد و دعوا حتی تهدید کرد که من میرم پیش رغیبت (معاویه) و بلند شد و رفت...
البته باید در نقل یک ماجرای تاریخ [مثل بنیقریظه و همین ماجرا] بیشتر دقت کنیم که کی داره ماجرا رو برامون میگه و ساختار ماجرا چطور هست، من اسم این نوع نگاه رو میذارم راستی آزمائی درون متنی؛ به هرحال ماجرای عقیل هیچ مردم آزاری نداشت چون بارها به داداشش نصیحت کرد، حتی یکبار دستش رو گرفت و برد بازار تجار و گفت این دزدی با دزدی از بیت المال فرق نداره، حتی گفت از سهم خودم میزنم و به تو میدم و... دید حالیش نمیشه آهن داغ کرد گفت گرمای این کمتر از گرمای جهنم هست، به دستش نداد؛ متن حدیث: فَاَحْمَیْتُ لَهُ حَدیدَةً ثُمَّ اَدْنَیْتُها مِنْ جِسْمِهِ لِیَعْتَبِرَ بِها [ آهن پاره اى را گداخته و به بدن او نزدیک کردم تا مایه عبرتش شود]؛ داستانش مفصل هست... [خطبه 215 نهجالبلاغه]
ماجرای نکشتن عمرو عاص؛ در نبرد کشتن یک فرد بی اسلحه ننگ هست، اگر میکشت باز هم افرادی پیدا میشدن و میگفتن چرا این جوانمرد یک نفر بی اسلحه رو کشت؟! عمروعاص هم برای رو کم کنی اومده بود میدون چون قبلش یکی براش شاخ شده بود داشت آبروش میرفت و دست خالی بلند شد اومد میدون...
دوماً امام علی علیهالسلام سعی داشت در تمام لحظات بگه حفظ ارزشهای اخلاقی - اسلامی همیشه مهم هست، مثلا میشد با فحاشی تضعیف روحیه دشمن کرد ولی علی وقتی شنید این اتفاق داره میافته ، به سربازانش تشر زد و گفت: میخواهید جنگ کنید، خوب جنگ کنید، چرا فحاشی میکنید!؟ یا مثلا لشکر معاویه آب رو به روی سپاه علیبن ابی طالب علیهالسلام بسته بودند، علی آب رو آزاد کرد ولی به روی معاویه و سربازانش نبست [به قول شما میتونست ببنده و اونها هم تشنگی بمیرن و خلاص] ولی اولا یک مسلمون دنبال دردسر و جنگ نیست، ولی اگر هم دیگری جنگ پیش آورد تا حد امکان سعی میکنه اخلاق رو مراعات کنه؛ شاید براتون تکراری باشه ولی وقتی وسط جنگ دشمن از امام علی علیهالسلام میپرسه : توحید چیه؟ و امام شروع میکنند به پاسخ(!) شما چه برداشتی میکنید؟ آدم وسط جنگ به سوال دشمن جواب میده؟! باید گفت بله؛ چون اسلام برای کشتن نیومده، برای زنده کردن اومده... [ استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم ]
اما اینکه گفته شد اگر عمرو عاص کشته میشد جنگ نبود ... اینهمه جنگ مگر عمروعاص باعث و بانیش هست! همون موقع که ماجرای کربلا پیش اومد عمرو عاص کجای ماجرا بود؟ ماجرای جنگهای قبلی چی؟ نقش عمروعاص چی بود؟ این استدلال غلط هست که باید میکشت چون بعداً جنگ پیش میآورد[قصاص پیش از جنایت!].
زئوس: از نظر شرعی و اسلام هم کار عمروعاص کامل درست بوده یعنی اگر هر مسلمانی با لخت شدن میتونه جون خودش رو نجات بده، بر او واجبه که چنین کاری بکنه؛ مثل اکل میت که برای نجات جان میشه گوشت مردار رو هم خورد.
راهکار ابتلاء در ضرورت برای هرجایی نیست؛ راهکاری که اسلام در اینجا میداد لخت شدن نیست، اسلام میگه وقتی شرّ به پا کردی توبه کن نه اینکه لخت بشو...، عمرعاص باید جنگ رو جمع میکرد نه اینکه خودش رو پخش کنه... [توضیح لازمه بفرمائید انجام وظیفه کنم].
زئوس: آیا کشتن دشمن اسلام بر علی واجب بوده یا نه؟ آیا در جنگ کشتن دشمن مهمتره یا نگاه نکردن به عورت؟ اگر همه سپاه علی میخواستند مثل علی باشند، اون وقت کافی بود معاویه دستور بده همه سربازاش لخت بشن، اونوقت ظرف یک دقیه علی و یارانش شکست خورده بودند.
کشتن هدف نیست؛ در جنگ اسلامی برای یک مسلمان کشتن مهم نیست، همونطور که اگر کسی وسط جنگ بر میگشت دیگه دنبالش نمیرفتند تا گیرش بیارن و به قتل برسونند؛ در جنگ وظیفهی یک مسلمون حفظ ارزشهای اسلامی هست.
ولی اینکه گفته شد علی رو میشد با این تاکتیک ظرف کمتر از یک دقیقه شکست داد، حرف درستی نیست، اگر درست بود خوب در نبردهای بعدی میتونستند از این تاکتیک استفاده کنند ولی نکردند...
ممنونم که تا آخر این پست همراه بودی؛ خوشحال میشم نظر شما رو بدونم.
گفتند چرا کم به شبهه جواب میدی؟ جواب دادم چون نمیدونم مخاطب میخواد یا نه! اگر بدونم میخواد حتما جواب میدم.