پیراهن عثمان | بررسی تطبیقی حادثه تلخ توهین به اندیشه در راهپیمائی روز قدس96
تراژدی غمانگیزی که در ادامه میخوانید محصول یک تفکر، در دو زمان است ... پیراهن عثمان ...
یک پیراهن عثمان در سال 35 هجری و یک پیراهن عثمان در 96 شمسی؛ این تطبیق خیلی کمک میکند تا معاویه زمان را بیابیم...
در سال 35 هجری:
معاویه یک هدف داشت و برای آن هر وسیلهای را مجاز میدانست ، حتی قتل خلیفه، معاویه نه منطق داشت و نه اصول زندگی، وقتی دید از خون عثمان بهتر میشود بهره برد، همین کار را کرد البته با دسیسههای متنوع نقشهی قتل عثمان را طراحی و بعد در لحظات مختلف طوری واکنش نشان داد که منجر به قتل عثمان شد؛
علی تیزبین تر از آن بود که در دام معاویه قرار بگیرد، به معاوبه گفت: عثمان آن روزی که کمک خواست چرا به او کمک نکردی! چون منتظر بودی عثمان کشته شود و از کشته اش بهره برداری کنی [نامه 29 نهج البلاغه] اما توده مردم...
معاویه، پس از قتل عثمان مردم را تهییج کرد تا در مقابل علی باستند، او علی را مسئول این قتل میدانست، علی بارها گفت ک «و انهم لیطلبون دماهم سفکوه» آنها خونخواهی قتلی را دارند که خود قاتلش بودند...
معاویه جاسوسانی را اجیر کرد تا حوالی خانهی عثمان کشیک بدهند تا وقتی عثمان کشته شد، پیراهنش را به شام ببرند، آنها نیز نه تنها این مأموریت را انجام دادند بلکه خوش رقصی کرده و انگشت بریده شده عثمان را هم با خود بردند!!!
این پیراهن مدتی در مسجد شام آویزان بود و معاویه شخصا گاه و بیگاه در انظار عموم در پای آن اشک می ریخت و در سوگ خلیفه پیامبر بر سر و سینه می زد[آشنایی با قرآن 1و2، صفحه 166-165]
این درحالی است که علی قبلا بارها به عثمان هشدار داده بود و حتی فرزندان خود حسنین را محافظ خانهاش گذاشته بود برای همین میفرماید: آن اندازه ازعثمان حمایت کردم که میترسم در این باره مرتکب گناهی شده باشم. [نهج البلاغه، (صبحی صالح)، ص358.]
بعدها نیز فرمود که شما عثمان را کشتید در حالی که من در خانه بودم. [الجمل ص417]
عثمان توسط معاویه کشته شد تا علی را به دام بیاندازد و ولایت را تصاحب کند، قصد قتل علی را داشت چون هر چه تلاش کرد نتوانست خلافت را از او بگیرد...
جالب این است که اولین خبرهای قتل خلیفه توسط طرفداران معاویه در فضای مردمی منتشر شد...
سوالی دهنم را مشغول کرده، حساسترین فرد حکومت، یعنی خلیفه، در اتاقهای مخفی دارالاماره خود را پنهان ساخته بود تا از دست به اصطلاح شورشیان نجات پیدا کند، چطور آن چند نفر غریبه آدرس دقیق اختفای عثمان را میدانستند؟! و او را بی دردسر به قتل رساندند!؟
بگذریم...
پراهن عثمان در 2تیر96:
معاویه بارها تلاش کرد تا ولایت فقیه را حذف کند یا حداقل محدود کند، اما نتوانست، در آخرین تلاش خود با واکنش تند علما مواجه شد، حتی عدهای از طرفدارانش نیز مسیرشان را عوض کردند؛
باید یک اتفاقی میافتاد تا معاویه ، یارانش را گرد هم آورد و بتواند به کارش بپردازد... معاویه تنها یک هدف داشت و برای این هدف از هیچ وسیلهای فروگذار نمیکرد... او نه منطق داشت و نه اصولی برای زندگی... اگر لازم بود خود زنی هم میکرد تا به هدفش برسد...
معاویه جاسوسانی را اجیر کرد تا وقتی در راهپیمائی عدهای شعار دادند از آنها فیلم بگیرند و در کانالهای زنجیرهای تلگرام منتشر کنند، جاسوسان نه تنها اینکار را خوب به انجام رسانندن بلکه خوش رقصی کرده و...
او قصد داشت علی را به دام بیاندازد، علی تیزبینتر از این بود که به دام بیافتد، او بارها گفته بود من هرگز با شعار علیه مسئولین داخلی موافق نیستم و اینکار را حرام میدانم... مردم هم هوشیارتر از سال 35هجری بودند، اما اینها زمینه هوچی گری معاویه را از بین نبرد...
بالاخره آن اتفاق افتاد، عدهای آمدند و شعار سر دادند و معاویه پس از پخش گسترده فیلمهای آن صحنه، مردم را در مقابل علی بسیج کرد اما مردمی که معاویه را دوست دارند نه همه مردم...
معاویه به مردم گفت: این ها نتیجه همان آتش به اختیار علی است...
به هرحال یک جریان باعث توهین به رئیس جمهور شدند تا علی را به دام بیاندازند چون در هفتههای قبل هر چه تلاش کردند نتوانستند خلافت را از او بگیرند...
یک سوالی ذهنم را مشغول کرده : کسی که شخص دوم مملکت است، همینطور بی برنامه وارد جائی نمی شود! و دیگر اینکه آن چندنفر شعاردهنده چرا همراه مردم حرکت نمیکردند و در جای خود منتظر ماندند؟!
یعنی چه کسی به آنها گفته بود اینجا منتظر باشید تا بیاییم؟!
جالبتر اینکه اولین تصاویر را از کانالهای منستب به جریان اعتدال و اصلاحات دریافت کردم!