"گسل" زندگی
سلام در کنار غذاهای خشک روزمره یک غذای متنوع لذت خاصی دارد، ولی به یاد داشته باشیم هر غذایی در قضای [آیندهی] ما تاثیر مستقیم دارد، آنچه در ادامه میخوانید نگاهی دلسوزانه به سریال گسل است...
متشکرم که به ادامه مطلب آمدید.
خیلی خلاصه میگویم تا به زندگیتان برسید، بر هر سریال یک روح و چند روحچه حاکم است که با نبود آنها سریال جان نمیگیرد و مخاطب را دعوت به تماشای ادامهی سریال نمیکند؛
روحچه های سریال گسل مثل خیلی از سریالها و فیلمهای سینمائی، عشقی است، اما نه عشقی پاک بلکه عشقی از نوع آلبالوهای وحشی (از لوکیشنها گرفته تا دیالوگها) پس مواظب دختران و پسران و حتی همسران خود باشید... [اگر توضیح نیاز هست در بخش نظرات همین پست بفرمائید تا انجام وظیفه کنم].
اما روح حاکم بر این سریال، بیاعتماد سازی مخاطب نسبت به مسئولین کشور و نهایتاً القای روحیهی بیتفاوتی در مردم هست، اگرچه آقای معاون وزیر انسان انقلابی و پاکی هستند ولی یک آنچه به مخاطب القاء میشود خنگ بودن ایشان است و هیچ حس افتخار و اعتمادی به مخاطب صادر نمیکند...
نمونهی بعدی محافظ ایشان [محافظت اشخاص بعهدهی سپاه میباشد] هست که از ایشان هم سفیهتر میباشند، حتی شمارهی امنیتی که از مسائل بسیار ساده در ارتباطات هست، از یادشان رفته و یک نوجوان باید به او یادآوری کند.
نمونهی بعدی سردرگم کردن به اصطلاح نیروهای اطلاعات عملیات کشور بوسیله چند کار ساده!
تخریب سپاه و نیروهای اطلاعاتی و ... را شما در جاهای مختلف حتی سکانسهای صامت نیز میتوانید تماشا کنید، به عنوان نمونه، آنجا که تابلوی خیابان پاسداران نقش اول را پیدا میکند و اتفاقات قبل و بعدش ...بگذریم، و بسیار نمونه دیگر
همانطور که گفتم ، ما به سریال طنز نیاز داریم تا در کنار اتفاقات خشک روزمره کمی روحیه را لطیف کند، و قیمتش هم داریم میپردازیم [مالیاتهایی که بخشی از آن به صداوسیما میرود] ولی نباید این آثار هنری سرنوشت ما و مردم مشروطه را یکی کند، اگر این روندی که مسئولین بزرگوار (سلفی بگیران) و آثارهنری و حتی منبریها پیش گرفتهاند همینطور ادامه یابد، به زودی شاهد دیکتاتوری همچون رضاشاه خواهیم بود ، و باید با اسلام صدها سال خداحافظی کنیم، کاش مسئولان این را فراموش نکنند، این دوره ما درس عبرتی برای تاریخ میشود تا دیگر سراغ اسلام و حکومت اسلامی نروند و از هر چیزی که اسم اسلام داشته باشد میترسند و همه مقصر هستیم.
آنچه مشروطه را مطروده کرد، کنار نشستن مردم بخاطر بیاعتمادی به مسئولین بود، همان مسئولینی که به اعتراف تاریخ توسط سیاستهای انگلیسی تعیین و روی کار آمدند... آنها هم عاشق سلفی بودند؟!
از نویسندههایی که ایران را دوست دارند، خواهشم میکنم با قلمی بنویسند تا مردم را شاد و آینده را نیز سربلند کنند، هنر این قدرت را دارد تا آینده را عالی بسازد.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب، این [بالابردن سطح اعتماد به نفس ملی] یک فریضه است.
متشکرم که تا آخر این متن همراه بودید